یکشنبه 5/8/98
دیروز بود بابا کمکت میکرد که راه بری تو هم در حد دو قدم میرفتی و بعدش اروم مینشستی،و ما هم تند تند تشویقت میکردیم و میگفتیم آفرین دختر شجاعمون تو هم ذوق میکردی،تا امروز بود که، وقتی داشتم جارو برقی میکشیدم تو 'تو حال و هوای خودت دست گرفته بودی به مبل و ایستاده بودی و خیلی اروم دستت رو رها کردی و یه کم رقصیدی و بعدش آروم آروم قدم برداشتی،وقتی میوفتادی باز میرفتی سمت مبل و کارت رو تکرار میکردی،واااای وقتی این صحنه رو دیدم از شدت ذوق و هیجان دوست داشتم جیغ بکشم ولی بخاطر به هم نخوردن تلاشت همشو قورت میدادم خیلی اروم ازت فیلم گرفتم! اما از اونجای که شما خیلی تیزی !سریع متوجه دوربین شدی و دست از کار قشنگت برداشتی،امروز بیش از دو قدم برداشتی،ان شاءالله همیشه سالم باشی و قدمهای موفقییتت رو برداری،مرسی که هستی پرنسسم،خدایا بابات هدیه ی ناز و قشنگ و گران بهات شکرت

تلاش برای راه رفتن به تنهایی

حرم امام خمینی و مهمونا

بای بای و سفر مشهد مقدس

تو ,رو ,هم ,اروم ,خیلی ,تند ,و بعدش ,تو هم ,دو قدم ,مبل و ,خیلی اروم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Harvest moon دفتر روانشناسی زهرا سهیلی نیا پسابندر910" صنایع غذایی سپید سلامت قابوس دیوارپوش چرمی تجهیزات شبکه پارچه فلامنت Hanami 花見 فراماسونری در جهان وبلاگ رسمی روستای شیخ آباد